گردون چوزد لوای(1)ولایت ببام ما


سامان گرفت شرع پیمبر بنام ما

در نعت این بس ست که روح الامین پاک


آرد سلام یار و رساند پیام ما

ای خواجه بندگی بمقامی رسانده ایم


کافسر رباید از سر شاهان غلام ما

ما را دوام عمر نه از دور انجم ست


باشد دوام دور فلک از دوام ما

دردا که بی حضور می و دور جام رفت


سی سال روزگار همه صبح و شام ما

ساقی چو یک اشاره شد از پیر میفروش


لبریز ساخت از می توحید جام ما

ما را که لعل یار بکام ست و می بدور


دور سپهر گو که نگردد بکام ما

در پیشگاه میکده ما را کنید خاک


شاید که بوی باده رسد بر مشام ما

وحدت رموز مستی و اسرار عاشقی


یکسر توان شناخت ز طرز کلام ما